۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

روانکاوی داعش: تراژدی غلبه وهم بر واقعیت

..... در چشمانشان هیچ احساسی مشاهده نمیشود. نگاه سرد و سختی دارند. مانند روباتهایی هستند که برای رفتارهای خاصی برنامه ریزی شده اند. به نظر تاثیر ناپذیر می آیند. شبیه هیپنوتیزم شده ها فقط در برابر تلقیناتی که به آنها شده است واکنش نشان می دهند. همه آنها شبیه به هم رفتار می کنند. با لباسهایی همشکل و همرنگ و چهره هایی که اکثرا"  با نقابی پوشیده نگه داشته شده و کلمات و اصوات و عباراتی که تکراری و دارای بار هیجانی و معنایی یکسانی است. یکی معادل همه است و همه معادل یکی. یکنواختی بیروحی بر رفتارهای آنها سایه افکنده است. حتی به هنگام کشتن دسته جمعی انسانهای دیگر نیز نمی توان در چهره آنها کوچکترین اثر احساسی پیدا نمود. فقط به انجام وظیفه ای که به آنها سپرده شده می اندیشند و به عاقبت اعمالشان حتی برای ثانیه ای درنگ و تردید به خود راه نمی دهند. از همه جای دنیا به دور هم گرد آمده اند . از " ابوبکر استرالیایی " که در بغداد خود را منفجر کرد تا  " عمر الشیشانی " چچنی و بسیاری دیگر از اروپا و امریکا و مصر و سومالی و گرجستان و سوریه و پاکستان و عربستان . ......

         داعش فقط یک واژه نیست که به گروه خاصی اطلاق شود و با نابودی آن گروه نابود گردد. داعش یک جریان است که ریشه در ساختارهای ذهنی و روانی انسانها دارد. نمونه داعش ها را در درون هر جامعه ای می توان پید ا نمود ودر هر زمان و دوره ای به شکلهای سازگار یافته و تغییر شکل داده تجلی آن را مشاهده نمود. داعش برخاسته از ساختارهای وهمی متراکم و تجمع یافته ای است که در درون هر انسانی به صورت بالقوه وجود دارد و با آماده شدن شرایط ظهور نمود عینی می یابد.
           در این مقاله خاستگاههای سیاسی و اجتماعی داعش را به کنار می گذاریم و به فرآیندهای ذهنی و روانی می پردازیم که به خلق چهارچوبهای رفتاری داعش وار و داعش گونه می انجامد. این جریانات وهمی ساختاری کاملا" خطی دارند به این معنی که در گذر زمان نقاط افول و اوجی دارند که با توجه به شرایط و الزامات و عوامل مستعد کننده و آماده ساز از لحاظ عمل و اقدام متفاوت و متغیر می باشد. برای آگاهی از چنین روندی با استفاده از دانش روانکاوی و فن تحلیل اوهام و بیست سال تجربه بالینی با مراجعان و بررسی دقیق رخدادهای مرتبط با این جریان به کالبد شکافی دقیق فرآیندهای رفتاری و روانی این پدیده می پردازم.

          مراحل شکل گیری ساختارهای وهمی افراطی :
۱ - تبادل اوهام در جایگاههای اولیه قبل از تولد
۲ - شکل گیری هسته های وهمی آغازین
۳ - همسویی اوهام در شرایط همانند
۴ - تقویت وهمی در فضای مساعد کننده و تقویت کننده زندگی
۵ - آغاز تبدیل اوهام به رفتار
۶ - سازمانبندی رفتارهای وهمی افراد در کلنی های مشابه با یکدیگر
۷ - آغاز تسلط و تحکم رفتاری با ناهمانندان و مخالفان
۸ - جدالهای وهمی در جهت تقویت و اشباع و تغذیه و تحکیم بنیانهای وهمی
۹ - سقوط و حذف بر برابر جریانهای قدرتمند واقعیت
۱۰- بازگشت به به ساختار تجزیه شده و ضعیف وهمی اولیه


          1- تبادل اوهام در جایگاههای اولیه قبل از تولد:
آنچه در بازشناسی ساختارهای وهمی انسانها اهمیت فراوان دارد این است که اوهام در چنبره زمان و مکان قابلیت انتقال از نسلی به نسل دیگر را دارند و در این فرآیند انتقالی گاه خاصیت افزایشی پیدا نموده و یا دچارفتور و سستی و ضعف شده و یا اینکه به شکلی سازگار یافته ظهور می نمایند.با بررسی زندگی سردمداران جریانات وهمی نظیر هیتلر و صدام و قذافی و دیگران با استفاده از فن شخصیت شناسی به نقش بسیار پر رنگ محیط قبل از تولد آنان در زمینه سازی هسته های اولیه وهمی دست یافته ایم. بر اساس نظریه روانکاوی فضای قبل از تولد و درگیری وهمی والدین بستری از شرایط مستعد کننده ای  را فراهم می نماید که با تولد فرزند وی را تحت تاثیر قرار می دهد. با بررسی زندگی افراد آسیب دیده به نقش بسیار مهم دوران قبل از تولد در ایجاد آسیبهای بعدی واقف می گردیم. خصوصیات روانی و رفتاری والدین و مراجع قدرت و بعبارت دیگر ساختارهای روانی وهمی آنها و نحوه شکل گیری و علایم مرضی و درگیریهای ناخودآگاهی آنان شرایطی را فراهم می آورد که که در شکل گیری رفتاری وهمی نسل بعد نقشی بسیار مهم و اساسی ایفا می نماید.
با بررسی وضعیت خانوادگی داعشی ها می توانیم چنین سازمانبندی وهمی دقیقی را در آنان ملاحظه نماییم. گرایش مذهبی آنان متاثر از قرائت خاصی از دین اسلام است که در ذات خود نوعی برگشت به آموزه های اولیه اسلامی است . آنها هیچگونه تغییر و تبدیلی را در قرائت اولیه دینی نمی پذیرند و با هرگونه تفسیری در آن مخالفت می نمایند و اندک انحراف از آن را معادل شرک تلقی نموده وبا این نگاه وهمی جز خود هیچکس دیگر را لایق زنده ماندن نمی دانند .چنین نگاه بزرگمنشانه ای ریشه در اوهام قبل از تولد و فضای خانوادگی آنان دارد. در ادبیات روانکاوانه بزرگمنشی ریشه در احساس حقارت شدیدی دارد که با نمایش معکوس با آن مقابله شده و با بالا انگاشتن خود بر آن احساس ناخوشایند مبارزه می گردد. فضای خانوادگی اکثر این افراد ملهم از احساس طرد شدگی و درماندگی شدیدی بوده  که به فرزندان به شکل بزرگمنشی منتقل گردیده است.بسیاری از یتیمان جنگی در افغانستان و پاکستان و سومالی و چچن و دیگر کشورها اصولا" از همان ابتدا از خانواده ای برخوردار نبوده اند که به آنها رسم سلامت را بیاموزند و به ناچار گزینه های مناسبی برای جریانات سیاسی و نظامی مقتدر برای به بازی گرفتن شده اند. نکته مشترک در تمامی خانواده های داعشی ها رنجی است که به شکل گیری ساختار وهمی مشابهی در آنها انجامیده و به نسل بعدی منتقل نموده اند. خانواده هایی که به دلیل تفاوت در درون جامعه غرب حل نشده اند و برای سالها تعارضات خود را با غرب و مظاهر غربی باقی نگه داشتند نیز این تعارضات وهم زا را به شکلی ناخواسته به فرزندان خود منتقل نمودند. بخش عمده داعشی های غربی در درون چنین خانواده هایی رشد یافته و آموزه های متعارض والدین تحقیر شده خود را تکامل داده و رویای جهاد به شکل وهمی داعشی را به فعل رساندند.

          2- شکل گیری هسته های وهمی آغازین افراطی گری:
اولین مبنای تمایلات تخریب گرایانه با تولد کودک در درون خانواده آسیب دیده پایه گذاری می گردد. آنگونه که در سبب شناسی اختلالات شخصیت باید به شرایط اولیه و خردسالی فرد نگاه دقیقی بیندازیم در شکل گیری ویژگیهای روانی و وهمی داعشیان نیز باید به تجربیات ابتدایی آنان در خانواده توجه داشته باشیم. گروه های مشابه با داعش نظیر القاعده و طالبان و جریان سلفی با تاسیس مدارس بسیاری در پاکستان و افغانستان و مصرو عراق و حتی در اروپا و امریکا اقدام به عضو گیری کودکان و نوجوانان می نمایند. این کودکان اغلب بازماندگان کشته شدگان جنگی و خانواده های بسیار فقیری هستند که انگیزه کافی برای جذب در این مدارس را دارا می باشند. با توجه به اینکه کلنی های وهمی مذهبی افراطی در این مناطق از بودجه و جایگاه قدرتمندی برخوردار می باشند به راحتی اقدام به پذیرش این کودکان نموده و عملیات شستشوی مغزی از طریق ایجاد و تقویت هسته های وهمی را در آنان برنامه ریزی می نمایند. آنگونه که در کیبوتص هاس اسراییلی با کودکان رفتار می شود و یا در کره شمالی در سطح یک کشور با همه ساکنان آن اعمال می گردد و یا فرقه های مذهبی خاص که در قلب امریکا با نیات تسلط و تحکم و برتری جویی به عضو گیری می پردازند می بینیم. نتیجه این ساختارهای ایجاد کننده اوهام خاص به شکل تربیت افرادی با نگاه غیر واقعی و متکی به ساختارهای وهمی پیچیده است  که به راحتی به عنوان ابزاری مورد استفاده سرمایه گذاران بر روی آنها قرار می گیرند. ایجاد این هسته های اولیه با توجه به آمادگی ذهنی کودکان و نوجوانان و انگیزه کافی برای اطاعت از رهبران آنها کار چندان سختی نمی باشد. تکرار تلقینی ایده ها و افکار و عقاید خاص در موقعیتهای آموزشی و در تنگنا قرار دادن آنها و حذف آلترناتیوهای دیگر و بستن هر گونه راه برگشتی بتدریج افراد مورد تربیت را به مجریان بی چون و چرای آوامر برنامه ریزان و معلمانشان تبدیل می نماید. 


هیچ نظری موجود نیست: