بزرگترین اشتباه دیکتاتورها این است که می آیند ولی به موقع نمی روند. مبارک ۸۲ ساله مدتها پیش باید می رفت تا اینگونه در کودتای نظامیان و همراهی مردمان خسته و درمانده و گرسنه با آنها گرفتار نگردد. تمام این بازی رفتن او یک کودتا بود . کودتایی پنهان با طراحی اوباما و تبانی ارتش وابسته به امریکا و مردمانی که اوضاع نابسامان اقتصادی امانشان را بریده است. در کشوری که چهل درصد مردمش با روزی کمتر از دو دلار زندگی را سپری می کنند دیگر شعارهای ناسیونالیستی و یا حتی مذهبی و افراطی کوچکترین اهمیتی ندارد. آنها فقط نان می خواهند. شورش آنان ایدئولوژیک نیست . اوضاع جهانی آنها را واقع بین کرده است . گوش دیکتاتورها به مرور کر می شود . آنها به مرور به آلزایمر مبتلا می شوند و از درک واقعیات زندگی مردم غافل می شوند . آنها در دامی می افتند که تار و پودش از توهمات بافته شده است . مبارک مثل همه دیکتاتورها نشان داد قدرت بیحد به کند ذهنی دچارش ساخته است . این عجیبترین کودتایی است که می توان در قرن بیست و یکم دید. نظامیان بی هیچ هزینه و بدون کمترین دخالتی نقش یک منجی مقتدر را ایفا می کنند و قدرت را کامل در چنگ حود قبضه می سازند . آینده چندان مبهم و ناروشن نیست. مردم مصر از هیجان انباشته شده در طی سی سال دیکتاتوری مبارک تخلیه شده اند و دیگر انگیزه ای برای صرف هزینه بیشتر ندارند و این شورای نظامیان است که می تواند حکومت دلخواه خود که بی شک دلخواه امریکا است را بر سر کار آورند و برای سالیان متمادی دیگر نفوذ و سلطه خود را حفظ نمایند. تتمه اسلامگرایان توسط نظامیان قلع و قمع خواهند شد و همسایه قدرتمند مصر یعنی اسرائیل برای همیشه از نگرانی بنیاد گرایی اسلامی خلاص خواهد شد. نظم جدیدی در منطقه در حال شکل گرفتن است. آنانی که خود را با معیارهای نوین وفق دهند خواهند ماند و حکومتهایی که قادر به سازگاری با شرایط موجود نباشند سرنوشت مبارک را تجربه می نمایند. دوران ماه عسل دیکتاتورها به پایان رسیده است و عشوه های مستانه اشان بعد از این دیگر برای دنیا خریداری نخواهد داشت.