۱۳۹۰ شهریور ۱۸, جمعه

روانکاوی فتیشیزم : خاستگاه وهمی مادرانه

          رفتارهای یادگار پرستانه صرفا" محدود به مفاهیم جنسی نمی گردد. در هنر و دین و ادبیات و سایر نمودهای فرهنگی رد پاهای آشکاری از یادگار خواهی و یادگار پرستی را می توانیم مشاهده کنیم. خالصترین شکل فتیشیزم را در جایگاه هنری آن در اشعار حافظ  پیدا می کنیم. فتیشهای حافظ از تنوع گسترده ای برخوردار بوده است .نمونه هایی از آنها را در اینجا ارائه می نمایم :
فتیش مو : ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها - تاب آن زلف پریشان تو بیتابی نیست
فتیش خال : به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
فتیش مژه : خاکروب درمیخانه کنم مژگان را
فتیش چشم : فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
فتیش رخ : جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
فتیش ابرو : دل زما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست - جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست
فتیش پا : بار دل مجنون و خم طره لیلی  رخساره محمود و کف پای ایاز است
فتیش لب : چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
فتیش بو : هر لحظه ز گیسوی تو خوشبوی مشام است
          آیا می توانیم فتیشیزم را در حافظ به فتیش چهره و اجزای آن منحصر کنیم . قبلا" هم گفته ام فتیشیزم واپس روی به دوران کودکی و با رابطه وهمی کودک - مادر مرتبط است . ارتباط چهره مادر و اتفاقی که از آن خبر نداریم باعث شده است حافظ ناخودآگاهانه به تکرار بیشمار آن تجربه سالیان اولیه اش در قالب اشعار در تمامی عمرش بپردازد. آیا چهره مادر در تمامی ابیات غزلهای او در حال بازسازی و چرخش است ؟آیا درگیری مستمر وهمی و ناخودآگاه حافظ با رویدادهایی تثبیت شونده در سازمان روانی وی و همچنین هوش سرشار وی از او شاعری بلند آوازه و جهانی ساخته است ؟
          در اینجا نمونه ای از شرح حال  یک فرد فتیشیستیک یا یادگار پرست را می خوانیم که با تمایلات بردگی آغشته همراه شده است :

          " سلام اقاي دكتر من امير 27 ساله و ساكن تهران هستم من از كودكي از پا بخصوص از پاهاي خانمها و جوراب نازك خوشم مي امد و از دوراني كودكي يعني از وقتي كه يادم مياد خود ارضائي مي كردم ولي ان موقع از بدن من مني خارج نمي شد و من اين كار رو با دراز كشيدن روي زمين و ماليدن التم به زمين يعني بين بدنم و زمين لذت مي بردم و ارضا مي شدم البته از همون اغاز من از فلك و تحقير خوشم مي امد لازم به ذكر كه من جوراب رو نصفه پا مي كردم و ان سرش را اتش ميزدم كه مثلا خودم رو تنبيه كنم و هزاران فكر ديگه كه من فكر مي كنم كه به صورت مادرزادي در من از اول بچگيم بوده لازم به ذكره كه من در خانواده اي تحصيل كرده و با فرهنگ و متدين و متوسط به بالا تربيت شدم و به لحاظ دورن كودكي بسيار دوري خوب و به ياد ماندني داشم و هيچ نقطه تاريكي در كودكي من نيست و من اين حس رو كاملا خدادادي ميدانم و هيچ ريشه زميني براي اون در خودم پيدا نكردم.در دوران راهنمايي دوستي داشتم خوش سيما بود و من با ايشان همسايه بوديم و من به بردگي براي ايشان مايل بودم و در ذهنم با ايشان رابط ارباب بردگي داشتم و ارزو داشتم كه پاهاي ايشان را بليسم و ايشان هم كه طبق روال عادي زنگي جنسيش مايل به رابط جنسي معمول جامعه بود و من در فانتزي هايم كم كم پذيرفتم كه به ايشان سرويس بدهم منتها اينها همه در خيال من بود و به سرعت پيش ميرفت و من از  يك پا ليس  و فلك دوست ساده داشتم به سرعت پيش مي رفتم  اين سير ادامه پيدا كرد با ادم هاي مختلف اعم ازمونث و مذكر كه البته مونث اش خيلي بيشتر بود من لذت ميبردم  تا من با اينترنت اشنا شدم و فهميدم كه من تنها نيستم و اين مشكل من تنها نيست البته اول اشنايي من با سايتهاي خارجي بود كه با سرچ كلمه ليسيدن پاي خانمها البته به زبان انگليسي شروع شد و با كلمه پرستش پا در سايتها فارسي شروع شد و من رو به اوج رساند و فانتزيهاي من رو شكل جديد داد و من رو با اداب بردگي اشنا كرد و كم كم با كم رنگ شدن سايتهاي داخلي به سايتهاي خارجي روي اوردم انها كيفيت بهتري داشتند و من رو به بندگي محض سوق ميدادندكه البته من رو به بن بست كشاندند چون از ارضا شدن به اين سبك لذت نمي بردم و شروع كردم به ارتباط بر قرار كردن با افرادي كه مايل به اين كارند كه متاسفا همه افراد موجود پسرند من پس از كلي رايزني تحت عنوان فلك دوست در پارك با پسري هم سن خودم صحبت كردم و البته نتيجه در بر نداشت چون طرف مقابل ديگر مايل نبود و بعدا من با كسي اشنا شدم كه اون حس مقابل من رو داشت يعني مستر بود ما با هم صحبت كرديم ايشان مايل بودنند كه من رو فلك كنند و بعد هم اسپنك و بعد از ان به من تجاوز كنند و در اخر وظيفه هر بنده اي ليسيدن پاهاي ارباب خودشه منتها به دليل اينكه من بخاطر مسائل مذهبي مايل به تمكين نشدم و ايشان هم پذيرفت و نداشتن جا نزديك و مهمتر از همه مسائل مذهبي من از اين كار منصرف شدم من تا به حال چند بار خودم رو تحريم كردم مثلا من به مدت يك ماه خودم رو ارضا نكردم و جلوگيري كردم كه البته با حالتهايي كه از خواب پا ميشدم و يا تحريك هاي اني نتوانستم به اين تحريم جنسي ادامه بدم  و چند بار هم خودم رو منع كردم از ديدن سايت هاي مربوط به اين حالتها ميشه منتها اخرش منجر شد به پوچي چون تمام فانتزيهايم بي مزه شد و مثل ادمي كه ديگه نمي تواند خودش فانتزي خلق كنه محتاج فيلم و تصاوير اينترنتي شدم كه البته سير اين حالت شش ماه بوده.من وقتي خودم رو از لذت ارضا شدن محروم مي كنم به حركتهاي عملي دست ميزنم مثلا خودم رو فلك ميكنم و يا با شمع بدنم رو داغ ميكنم و يا از بيضه هام وزنه اويزان مي كنم و هر روز تلاش ميكنم كه وسايل مورد نظر كا رو رو محيا بكنم و به محض ارضا اين كار ها رو كنار مي گذارم و به نظر خودم من بايد به صورت متداول خودم رو ارضا كنم .من مدتي كمي ميل جنسيم از خانمها به رو اقايان داره شيفت ميشه و من فكر مي كنم به خاطر محال بودن داشتن ميسترس در ايرانه و من از اين حس ناراحتم و تقريبا در فانتزي هايم  سهم اقايان داره بيشتر خانم ها ميشه.البته وقتي كه من خودم رو از ارضا شدن منع ميكنم شديدا افسرده ميشم و حس ياس در من ايجاد ميشه.ببخشيد سرتون رو درد اوردم لطفا من رو راهنمايي كنيد در ضمن من چند سئوال داشتم 1 خدا هيچ چيز رو بي دليل خلق نميكنه دليل خلق اين حس متفاوت با ديگران در من چيه و ايا من خلق شدم كه بندگي بنده اي ديگر از خدا رو بكنم تا او پيشرفت كنه2 خداوند براي همه را حلال ارضاي جنسيشون رو گذاشته راه حلال ارضا شدن امثال ما چيه3 بر فرض محال اگر همسر با روحيات ميسترسي و يا حتي بردكي پيدا بشه شما مصلحت ميدانيد به ازدواج 4 ايا ديدن سايت هاي اينترنتي رو براي سلامت روحي امثال ما صلاح مي دانيد5 ايا مي دانيد كه من با اين شرايط جنسي از سربازي معاف مي شم يا نه و تا به حال شما موردي در مورد معافيت داشتيد 6 ايا اين حسها درمان داره و يا فقط تسكين و كم رنگ شدن رو احيا ميكنه و در صورت درمان من هم مثل بقيه به لحاظ جنسي ارضا ميشم و يا بي خاصيت ميشم و اين قرص هايي كه معمولا توصيه ميشن در بدن چه كاري ميكنند7 و هر انچه كه فكر مي كنيد به نفع منه لطفا بگوييد 6 لطفا تلفن و ادرس مطبتون رو برام بفرستيد راستي شما اولين دكتري هستيد كه من براش نامه نوشتم. من براي اولين بار توانستم به غير از ترك خود ارضايي به مدت تقريبا بيست روز فكر اين كار رو هم ترك كنم و اين در زندگي من براي اولين بار بود و من فكر ميكنم كه اين لطف خداست و از بركات ماه رمضانه. ممنون از اينكه اين امكان رو ايجاد كرديد كه من هم بتوانم مشكلاتم رو به شما بگويم با ارزوي موفقيت براي شما و تمام همكارانتان  "