۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

روانکاوی تن فروشان ایرانی : یک رویکرد جدید

           تن فروشان ایرانی سه چهره دارند: چهره اول به ضرب آرایش و لباسهای خاص و نگاه خیره اشان به هنگامه تور زدن مشتری است تا نیکتر از آنچه هستند به نظر آیند و متاع خویش با مبلغ بیشتر معاوضه نمایند. چهره دوم تنهایی و خستگی و تنفری که از همگان به وقت فراغت از حرفه اشان دارند و چهره سوم زمانی است که بر صندلی در مقابل روانشناسی نشسته اند و چون دختری خردسال اضطراب و دلهره اشان را تخلیه می کنند و از سرنوشت شومی که توسط دیگران بر آنها تحمیل شده است سخن می گویند و اشک می ریزند و گاه با الفاظ بسیار رکیک از کسانی یاد می کنند که مسبب ناکامیهایشان بوده اند. در جامعه تابو زده ایرانی همانگونه که از کودکی به همگان می آموزند که یا سفید ببینند و یا سیاه توجه به این صنف دردمند فراموش شده تنها با طرد افراطی و تحقیر و شماتت و نامحترم و آلوده و کثیف نشان داده می شود. بدترین فحشی که می توان به زنی داد و اتفاقا" مردان ایرانی نیز بسیار زیاد آن را استعمال می کنند " جنده " است. آنان را موجوداتی خارج از دایره عفاف و مستحق حد و تازیانه و حتی مرگ می پندارند و بیشمار جنازه های زنانی بی نام و نشانی یافت می شود که حتی بدون اسم به خاک سپرده می شوند و قطره ای اشک نیز بر مزارشان افشانده نمی شود و خانواده هایی که گاه از این مرگ ردای شادی بر تن می کنند که لکه ننگشان به سزای اعمالش رسیده است.
          تجربیات درمانی و پژوهشهایی که در رابطه با تحلیل صفات و خصوصیات روانی و رفتاری تن فروشان داشته ام و بر اساس مستندات جلسات رواندرمانی و روانکاوی و فن تحلیل اوهام بدست آورده ام می توانم به شرح زیر بیان نمایم:
  
          1- ریشه روانشناختی تن فروشی را باید در اولین و مهمترین تحلیل در روابط پدر و دختر جستجو نمود. در عمل تن فروشی ما با پدیده ای روبرو هستیم که تن در مقابل پول واگذار می شود. نگاه تحلیلی ما به پول به نقش سمبولیک آن معطوف می گردد که همان ابزار رسیدن به خواسته ها است. این خواسته ها طیف وسیعی را در بر می گیرد.در روانکاوی پول جایگزین محبت است. فروش تن و کسب محبت راز معمای تن فروشان است. با بررسی رخدادهای دوران کودکی آنها به نقص اساسی در روابط پدر و دختر می رسیم. بیشتر آنها دارای پدران سختگیر و یا بی توجه ای بوده اند که از برآورده ساختن نیازهای دخترکانشان به محبت عجز نشان می داده اند.
          2- نیاز به پدر را یکی از این مراجعانم با همانند سازی با " جودی آبوت " در فیلم " بابا لنگ دراز " نشان داد. او خود را به سان آن دختر در جستجوی وهمی مردی می دانست که روزی او را خواهد یافت و با او زندگی رویایی را تجربه خواهد کرد و برای نیل به این هدف از مردی به مرد دیگر رجوع می کرد بلکه گمشده خود را باز یابد و البته پس از سالیانی هنوز او را نیافته بود و در حسرت رسیدن به آن تصویر وهمی پدر مهربان و توانمند و پولدار می سوخت و می ساخت .
          3- نگاه این زنان به مردان و مشتریانشان دوگانه و متعارض است. از یکسو خود را در آغوش آنان می افکنند و از دگر سو نفرتی عمیق نسبت به آنان نشان می دهند. تن را تسلیم می کنند ولی نفرت را چاشنی آن می سازند. در آن واحد اغواگری و تنفر را به آنها می دهند و ارضائی وهمی برای خویش با به چنگ آوردن و طرد کردن پدر وهمی و ناخودآگاه که بدل پدر واقعی آنان است کسب می کنند.
         4- مادران این زنان از همان کودکی خشم از پدر را در ذهن دخترکانشان پرورش می دهند. مهمترین ویژگی مادران آنها انفعال بیش از حدشان در برابر رفتارهای شوهرانشان است. آنها در مقابل شوهر مطیع و سر به زیرند و در غیاب او خشمگین و طلبکار و سرزنش کننده. چنین رفتاری در ناخودآگاهی دخترانشان به تعارضی بنیادین نسبت به مردان ختم می گردد که به رفتاری که تمامی روسپیان از خود نشان می دهند می انجامد : در برابر مردان مطیعند و سازگار و در درون بیزار و متنفر از آنان !.
         5- دراوایل درمان نسبت به درمانگر هم چنین انتقالی را نشان می دهند : هم درمانگر را می پذیرند و هم طردش می سازند. کودکانی می شوند که به آغوش پدر پناه می آورند و ناخودآگاه روانکاو را به جای پدر خود می گذارند و در این رابطه انتقالی معمول به شکلی غیر معمول همه کودکی خود به صحنه درمان می کشانند و دردها و رنجها و آسیبهایی که بر آنان وارد شده است را بازسازی می کنند که برای بهبودیشان البته بسیار ضروری است.
         6- با توجه به معنای نمادین پول برای تن فروشان هر چه بیشتر از مشتریشان  بستانند بیشتر برایشان مطلوبتر است. برای بیشتر آنها پول ارزش زیادی ندارد و پس از سالها کاسبی هشتشان گرو نهشان است. بعبارت دیگر بر خلاف تصور عموم آنها به خاطر پول تن نمی فروشند بلکه ستاندن پول بیشتر به معنای قدرت و توانمندی بیحدی است که همیشه برای سرپوش گذاشتن به احساس حقارت ناشی از کودکی پر رنجشان بدان نیاز داشته اند.
          7- بر خلاف تصور عموم تن فروشان معمولا" از لحاظ جنسی سرد مزاجند و به خاطر سکس به این حرفه رو نیاورده اند. آنها از سکس استفاده ابزاری به عمل می آورند تا نیازهای وهمی خود را تسکین و تسلا بخشند. برای آنها مهمتر از عمل سکس و ارضا جنسی احساس امنیت و آرامشی است که با نزدیک شدن و دور شدن از یک مرد می یابند. چنین مکانیسمی را می توانیم درمبتلایان به وسواس آشکارا مشاهده کنیم . آنها برای تسکین اضطراب درونی و وهمی اشان به رفتارهای تکراری و مزاحم و وسواسگونه اشان روی می آورند  هر چند هزینه گزافی باید برای این رفتارهایشان بپردازند. در تن فروشان نیز عمل وسواسگونه سکس با مردان با توجه به خاصیت آرامبخشی وهمی واپس گرایانه آن نوعی رهایی موقتی از اضطرابهای اساسی زندگی گذشته  آنها را باعث می شود که شکلی عادت گونه و تکراری به خود می گیرد.