۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

قابل توجه خانمها : با این مردها ازدواج نکنید !

1- مردهای ناپخته و کودک صفت که در جستجوی مادر هستند.
2- مردهایی که مسئولیت پذیر نیستند و ازدواج راهی است که آنها را از این مخمصه نجات می دهد.
3- مردهای وسواسی که با افراط کاری هایشان آرامش را از اطرافیانشان سلب می کنند.
4- مردهایی که خصوصیات ضد اجتماعی و سایکوپاتیک دارند. آنها به زنها به عنوان ابزاری برای نیازهایشان استفاده می کنند.
5- مردهایی که دنیا را با بدبینی  و ناامنی نظاره می کنند. این مردان از لحاظ تعداد در جامعه ایرانی کم نیستند.
6- مردان مبتلا به اختلالات جنسی نظیر ناتوانی جنسی و انزال زودرس که قربانی فرهنگ مردسالاری اند بیشمارند. از آنها دوری کنید تا آرامش را در زندگیتان از دست ندهید.
7-گرایشات همجنس گرائی به هر درجه ای مردان را از زنان دور می سازد. اصراری به ازدواج با آنها نداشته باشید.
8- مردهای افسرده به زالو تشبیه می شوند. به همسرانشان می چسبند و آرامش آنها را می گیرند.
9- مردهایی که هوش هیچانی پایینی دارند از درک عواطف زنان محرومند . فاصله آنها با اطرافیانشان بسیار زیاد است.
10- مردان وابسته به خانواده اولیه نمی توانند تا قطع وابستگی و بدست آوردن آزادی ازدواج کنند.

۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

قابل توجه آقایان : لطفا" با این خانمها ازدواج نکنید !

           بیست سال تجربه رواندرمانی و خانواده درمانی مرا به این نتیچه  رسانده است که ملاکهای انتخاب همسر بدون در نظر گرفتن ویژگیهای روانی و شرایط خاص فردی طرف مقابل بیهوده و بی ارزش است . حاصل تجربیاتم را بصورت خلاصه می آورم تا " پروسه زن گرفتن " برای آقایان کاملتر گردد :

1- از زنان وسواسی دوری کنید. مردانی که زنان وسواسی دارند عمرشان معمولا" کوتاه است و زودتر پیر می شوند.
2-زنانی که خصوصیات کودکانه دارند و به نحوی از لحاظ عاطفی رشد یافته نیستند باید تا آخر عمر فقط با پدرشان زندگی کنند نه شوهر.
3- زنانی که مادر شوهر همسرشان هستند. آنها شوهرشان را مانند کودکی تر و خشک می کنند و نگاهی مادرانه به او دارند و در نهایت با دلسوزی مفرط او را از هر چه زن است بیزار می سازند .
4- زنانی که به ازدواج به شکل یک فعالیت اقتصادی نگاه می  کنند. آنها می خواهند با ازدواج ناکامیها و محرومیتهای گذشته اشان را جبران کنند. روابط آنها با همسرشان ارتباط مستقیمی با موجودی حساب بانکی وی دارد. با چنین زنانی مردان هیچگاه عشق را تجربه نخواهند کرد.
5- زنان خودشیفته همیشه نقاط ضعف همسرانشان را بر سر آنها می کوبند. تکیه کلام آنها این است : کاش با تو ازدواج نمی کردم یا اینکه حروم شدم یا به آن کسی که میخواستم نرسیدم! .
6- زنان سردمزاج از لحاظ جنسی شوهرانشان را  خون جگر می کنند. خجالت نکشید و یک جوری ته و توی قضیه را همان اول در بیارید! ازدواج با هیولای هفت سر لذت بخشتر از زندگی با زن سردمزاج است.
7-اختلاف سنی بیشتر از چهار سال شکل روابط دو طرف را از حالت عادی خارج می سازد. اگر مامان دومی می خواهید ایرادی ندارد! یا اگر می خواهید بابای یک خانم شوید باز هم بی اشکال است.
8-اگر قیافه طرف را نپسندیدید حتی یک قدم اضافه بر ندارید و بروید پی کارتان. با کسی ازدواج کنید که با ملاکهای شما از زیبایی جور در بیاید. ممکن است کسی از نظر شما زیبا نباشد اما برای یک نفر دیگر جنیفر لوپز باشد !.
9- زنهای مرد صفت شوهرهایشان را اخته می کنند. اگر تحمل دردش را دارید مانعی ندارد! .
10- موافق ازدواج بی دین با بی دین و دیندار با دیندار یا پولدار با پولدار و بی پول با بی پول هستم. یکی را پیدا کنید که مثل خودتان باشد. هرچه شبیه تر بهتر. زنگی با زنگی رومی با رومی . 

یادتان باشد بعدا" نگید نگفت !! 

۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

روانکاوی اسامه بن لادن : کودک اخموی خشمگین قهرمان

          هنوز مقاله طولانی ام  با عنوان روانکاوی بن لادن  را به پایان نرسانده ام اما حجم مطالب آنقدر گسترده است که زمان بیشتری را برای اتمام کار نیاز دارم . 
اسامه آخرین فرزند محمد بن لادن است از دهمین و آخرین همسر وی . در بین پنجاه و چهار برادر و خواهر اسامه ته تغاری آنها محسوب می شد. پدری وسواسی و بسیار سختگیر که بر همه فرزندانش تسلط بسیار جدی  اعمال می کرد. در خانواده او اطاعت شرط اصلی زندگی محسوب می شد. پدر اسامه با همین روش ثروت خود را از یک شرکت باربری ساده به بزرگترین شرکت ساختمانی و راهسازی عربستان گسترش داد و فرزندانش را در پروژه های خود شراکت می داد. 
اسامه در ده سالگی پدر را در یک سانحه هوایی از دست داد. کودکیش در خاموشی و تنهایی گذشت. او را کودکی آرام و کمرو توصیف می کرده اند که علایق سایر همسن و سالهایش  را نداشت. او همیشه در مورد پدر صحبت می کرد و عاشق او بود. در هر کاری می کوشید از او تقلید کند. میل به قهرمان شدن - همانند شدن با پدر - از کودکی در او دیده می شده است. در دنیای رویاهایش همیشه خود را در نقش یک نجات دهنده تصور می کرده است. ته تغاری خانواده برای جبران ناتوانی و کوچکی و غلبه بر نگاه تحقیر آمیز سایر اعضای خانواده به دنیای تخیل و خیالبافی پناه می برد .  او می خواهد از همه دیگرانی که به چشم حقارت به وی می نگریستند انتقام بگیرد. انتقامی که هنوز ادامه دارد ولی به جای خانواده و خواهر و برادر های بزرگترش حالا دنیای غرب را نشانه رفته است. این کودک اخموی خشمگین به مدد هوش سرشارش اسیر اوهامی است که به قیمت گزاف برای جهانیان و بویژه مسلمانان هزینه تحمیل می کند. 
شیخ عبدالله عزام پدر معنوی اسامه بن لادن تلقی می گردید که به دلیل شباهتهایی که با پدر واقعی وی داشت از طرف وی به شکلی ناخودآگاه جایگزین پدر واقعی شد . شیخ عبدالله با حمایت مستقیم آمریکائیان وظیفه گسیل اعراب جهت مقابله با نیروهای اشغالگر شوروی به افغانستان را به عهده گرفت. هزاران عرب سرخورده از سرکوبهای بنیادگرائی توسط حکومتهایشان حالا راه دیگری برای مبارزه یافته بودند. مبارزه با کمونیسم می توانست آنها را تازه نفس نگه دارد و متمرکزشان کند. اسامه با استفاده از ثروت پدری و حمایت شیخ عبدالله عزام  به افغانستان می رود و تمایل شدیدش به قهرمان شدن را به بوته ارضاء می گذارد. 
اما این پدر معنوی با شروع مخالفت با بن لادن در حمله ای مشکوک کشته می شود . آیا بن لادن تحمل تحقیرهای عبدالله عزام را نداشته است ؟ کودک اخموی خشمگین آنچنان از ضعیف پنداشته شدن در هراس و خشم فرو می رود که حتی به جنبه ناخودآگاهی پدر نیز رحم نمی کند و او را نابود می سازد ؟
در پایان اسامه بن لادن می خواهد قهرمان جهان اسلام شود . می خواهد بر احساس حقارت شدیدی که ریشه در دوران کودکی اش دارد با بزرگمنشی قهرمان پنداری خود سرپوش گذارد و با شعار  " یک جهان اسلامی بدون مرز " رهبری این جهان وهمی و ذهنی خود را بر عهده بگیرد. واقعیتی که شاید صد سالی از موعد آن گذشته و با واقعیات کنونی دنیای فعلی چندان سازگار نیست و تصوری کودکانه به حساب می آید.