۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

قابل توجه آقایان : لطفا" با این خانمها ازدواج نکنید !

           بیست سال تجربه رواندرمانی و خانواده درمانی مرا به این نتیچه  رسانده است که ملاکهای انتخاب همسر بدون در نظر گرفتن ویژگیهای روانی و شرایط خاص فردی طرف مقابل بیهوده و بی ارزش است . حاصل تجربیاتم را بصورت خلاصه می آورم تا " پروسه زن گرفتن " برای آقایان کاملتر گردد :

1- از زنان وسواسی دوری کنید. مردانی که زنان وسواسی دارند عمرشان معمولا" کوتاه است و زودتر پیر می شوند.
2-زنانی که خصوصیات کودکانه دارند و به نحوی از لحاظ عاطفی رشد یافته نیستند باید تا آخر عمر فقط با پدرشان زندگی کنند نه شوهر.
3- زنانی که مادر شوهر همسرشان هستند. آنها شوهرشان را مانند کودکی تر و خشک می کنند و نگاهی مادرانه به او دارند و در نهایت با دلسوزی مفرط او را از هر چه زن است بیزار می سازند .
4- زنانی که به ازدواج به شکل یک فعالیت اقتصادی نگاه می  کنند. آنها می خواهند با ازدواج ناکامیها و محرومیتهای گذشته اشان را جبران کنند. روابط آنها با همسرشان ارتباط مستقیمی با موجودی حساب بانکی وی دارد. با چنین زنانی مردان هیچگاه عشق را تجربه نخواهند کرد.
5- زنان خودشیفته همیشه نقاط ضعف همسرانشان را بر سر آنها می کوبند. تکیه کلام آنها این است : کاش با تو ازدواج نمی کردم یا اینکه حروم شدم یا به آن کسی که میخواستم نرسیدم! .
6- زنان سردمزاج از لحاظ جنسی شوهرانشان را  خون جگر می کنند. خجالت نکشید و یک جوری ته و توی قضیه را همان اول در بیارید! ازدواج با هیولای هفت سر لذت بخشتر از زندگی با زن سردمزاج است.
7-اختلاف سنی بیشتر از چهار سال شکل روابط دو طرف را از حالت عادی خارج می سازد. اگر مامان دومی می خواهید ایرادی ندارد! یا اگر می خواهید بابای یک خانم شوید باز هم بی اشکال است.
8-اگر قیافه طرف را نپسندیدید حتی یک قدم اضافه بر ندارید و بروید پی کارتان. با کسی ازدواج کنید که با ملاکهای شما از زیبایی جور در بیاید. ممکن است کسی از نظر شما زیبا نباشد اما برای یک نفر دیگر جنیفر لوپز باشد !.
9- زنهای مرد صفت شوهرهایشان را اخته می کنند. اگر تحمل دردش را دارید مانعی ندارد! .
10- موافق ازدواج بی دین با بی دین و دیندار با دیندار یا پولدار با پولدار و بی پول با بی پول هستم. یکی را پیدا کنید که مثل خودتان باشد. هرچه شبیه تر بهتر. زنگی با زنگی رومی با رومی . 

یادتان باشد بعدا" نگید نگفت !! 

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام آقای دکتر. مطلب خیلی خیلی خوب و به درد بخوری بود.
همیشه از مطالب خوبتون استفاده می کنم.
به نظر من مردم باید به جای این که تو صف پزشک های جسم بایستند. به روانپزشک ها و جامعه شناس ها مراجعه کنند.
موفق باشید.

ناشناس گفت...

دکتر جان فقط این رنگ سبز وبلاگتون بد جوری به چشم میزنه.
اگه عوضش کنید خیلی خوب می شه.

ناشناس گفت...

آقای دکتر با تشکر از مطالب خوب شما، در پاسخ به دوست قبلی، اتفاقاً این رنگ سبز وبلاگ شما فوق العاده زیباست،لطفاً از سبز بیشتر استفاده کنید.سبز یعنی استقامت تا بهار...

ناشناس گفت...

به به آقای دکتر..می بینم که با نمک هم شدین!!!
با مرد و زن روانشناس هم به نظرم نباید ازدواج کرد چون با تجزیه و تحلیل های هر چیز کوچک و احساس های نارسیسمی مفرط مواجه می شیم و همچنین احساس همه چیز بلد بودن و مثل یک آقا معلم در حال اضهار نظر و ادب وتنبیه کردن و اصلاح و تربیت کردن همه مواجه می شیم...یادتان باشد بعدا" نگید نگفت !!

ناشناس گفت...

hamishe injori nist.

ناشناس گفت...

دکتر مرسی

ناشناس گفت...

آقای دکتر راجع به مردهایی هم که نباید با آنها ازدواج کرد بنویسید

احمدی گفت...

با سلام.دکتر جان تورو خدا جواب منم بدید.همه ی امیدم به این بود که از شما جوابی بگیرم.ممنون می شم جوابمو بدین.مشکلی را که قبلا گفته بودم به صورت زیر است.کمکم کنید.
دکتر جان من نمیدونستم مشکلمو کجا بذارم.اینجا گذاشتم.اگه اشتباهه ببخشید.حتما جوابمو بدید .ممنون میشم.
با سلام و خسته نباشید خدمت شما دکتر گرامی
من دختری 25 ساله هستم.الان مدتیه که تو اینترنت چند تا عکس دیدم که
یکی از اونها رو لینکشو براتون میذارم.سایت یه عضوی بودم که این اومده بود توی ایمیلم و من ناخواسته باز کردم دیدم و در جواب یکی از دوستان که در نظرات وبلاگ شماگفته بود احمدی یا تو خیلی خنگی یا مارو خنگ گیر آوردی.. =))
این عکس فتوشاپه..آی کیو!! :-)) می گم که منم میدونم این عکس با فتو شاپ درست شده ولی به هر حال رو اعصاب من اثر گذاشته.یکی دیگشونم اون بود که یک فرد
توی خارج یه چیزی رو بو کرده بود و در قفسه ی سینش درخت در آمده بود، اینم توی همشهری تو اینترنت دیدم ولی این واقعی بود.خلاصه از اون موقع که این عکسارو دیدم همش حالت چندش دارم و دکتر جان
اصلا زندگیم مختل شده،من قبلا اصلا حساس نبودم ولی الان پیش خودم میگم اعصابم خراب شده و هر کاری هم میکنم که این عکسارو فراموش کنم نمیتونم.
همش حالت چندش دارم.بخصوص وقتی که یک درخت و یا ریشه اش را میبینم .
اینقدر غصه میخورم که چرا طبیعتی که قبلا باعث شادی و لذت بردن و طراوت روحم می شد الان باعث چندشم میشه.خیلی ناراحتم.ازتون میخوام راهنماییم کنید.به هر کسی هم که میگویم احساس می کنم منو درک نمیکنه.
ولی واقعا از این احساسهای بدو چندش و خارش خسته شدم.
شما راهنماییم کنید من هم سعی خودم را می کنم
ببخشید که مزاحمتون شدم.در ضمن پیشاپیش از شما که اینقدر انسان هستید که مردم را راهنمایی می کنید و نجات می دهید سپاسگذاری می کنم.
لینک عکس: http://upload.developercenter.ir/uploads/144879_323.jpg