۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

جنگ روانی

          


این اصول را در یک جنگ روانی با دشمن یا رقیب خود رعایت کنید:

       1- همیشه قدرتمند نشان دادن خود به دشمن گاهی نتایج معکوس به دنبال دارد. بسیاری تصورشان بر این است که باید پیوسته  طرف را مرعوب کرد و از ترس او بهره برداری نمایند. چنین رویکردی نشاندهنده بیخبری  از اصول جنگ روانی و ناآگاهی است. با توجه به شرایط باید انعطاف گسترده ای در این مقوله اعمال نمود. حتما" عکس فائزه هاشمی رفسنجانی را دیده اید که در 25 بهمن چند ساعتی دستگیر شد و چون آهویی ترسان ولرزان در دست گرگها به دوربین زل زده است. اثر روانی این عکس به اندازه ای است که هیچ ابزار تبلیغاتی دیگری  نمیتوانست اوج مظلومیت یک نفر را اینگونه زیبا و قوی بیان کند. فیلم منتشر شده از او در یوتیوب که عده ای در حال فحاشی به وی هستند و با الفاظ رکیک وی را مورد خطاب قرار میدهند نیز از او زنی مظلوم ساخته که اوباشی در صدد اهانت به وی هستند. ناخودآگاه بینندگان ترغیب به حمایت از او و همذات پنداری با وی می گردند.
       2- توهم سازی در ذهن دشمن را فراموش نکنید. تحقیر دشمن و یا هیچ شماری وی همیشه کارساز نیست. بگذارید تصویری غیر واقعی و اغراق آمیز از توانمندیهای خود داشته باشد. به او القا کنید که واجد خصوصیاتی است که در دیگران وجود ندارد. تا می توانید ذهنیت او را نسبت با خودش متورم و درشت و فربه بسازید. اگر او را از واقعیت دور سازید خودش کلک خودش را خواهد کند. نیروهای متحد از این تکنیک استفاده بسیار بجایی برای سقوط صدام نمودند. کار را به جایی رساندند که صدام تا آخرین لحظه ورود نیروهای متحد به بغداد هنوز شکست خود را باور نداشت. قذافی دیوانه نیز چنان درگیر توهمات بیمارگونه خود است که شورش میلیونها تن در لیبی و سقوط شهرهای مهم آن کشور را به پایکوبی و شادی و رضایت از خود عنوان می کند و در برابر چشمان متعجب مجری تلویزیونی که با چشم خود تظاهرکنندگان را دیده است از اندکی از عناصر القاعده که باعث ناآرامی شده اند صحبت  میکند.
       3- در جنگ روانی با منطق خود تصمیم نگیرید بلکه منطق دشمن را مورد هدف قرار دهید یا اینکه از اصول منطقی او بر علیه خودش استفاده کنید. استدلالهای شما فقط برای خودتان واجد ارزش است  و دیگران اهمیتی به آن نمیدهند پس ابتدا ببینید ساختار استدلالی حریف شما از چه اجزایی برخوردار است آنگاه تناقضات رفتاری و کارکردی وی را با سیستم استدلالی اش عیان ساخته و تمرکز تبلیغاتی روی آن داشته باشید. مطمئن باشید که به سرعت از درون خالی خواهد شد و نظم عملیاتی اش را از دست خواهد داد.
       4- عملیات و چهارچوبهای جنگ روانی پیچیده و چند لایه است. بهترین سطح از نظر کارکردی  عمل در حوزه ناخودآگاهی است. ایجاد سیستم وهمی و هدایت و کنترل آن در ذهن و فکر دشمن اختیار و عنان او را در دستان ما قرار می دهد تا آنگونه که می خواهیم وادار به واکنش گردد. هر چه عمق عملیات روانی ما بیشتر باشد به همان نسبت ابتکار عمل و آزادی کنش را نیز از آن خود خواهیم ساخت. مثالی ساده در این زمینه عملیات انتحاری گروههای تروریست است که با استفاده از تکنیکهای مغزشوئی و یا در حقیقت با ایجاد تغییرات عمیق ناخودآگاه در ذهن این داوطلبان آنها را به سوی خودکشی و انفجار سوق می دهند. هر انسانی علاوه بر رابطه از طریق حواس یا واقعیت به صورت دیگری با پیرامون خود رابطه برقرار می سازد. در روانکاوی مکانیسمهای وهم ساز و وهمزا بسیار مورد بررسی قرار گرفته اند. در بسیاری از بیماریهای روانی که ساختار ارتباط فرد با واقعیت مختل شده است در اصل این ساختارهای وهمی است که کنترل سازمان روانی و ارگانیسم فرد را در اختیار می گیرند و نتیجه آن ایجاد رفتارهای مختل و بیمارگونه  است. با از کار انداختن ارتباط دشمن با واقعیت می توانید رفتارهای وهمی بیمارگونه را در وی تقویت کنید تا جاییکه خود را با تولیدات وهمی ناشی از آن مورد هدف قرار دهد.
       5- در جنگ روانی آگاهی از نقاط قوت دشمن یا حریف شرط اساسی پیروزی است نه نقاط ضعف وی ! . در اینصورت قادر خواهید بود با عملیات روانی توجه او را از راههایی که می تواند به موفقیتش بیانجامد به سمت مسیرهای بی اهمیت و یا فاقد الویت منحرف کنید.