۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

قتل در روز روشن : واکاوی جنایت میدان کاج تهران

همه چیز از یک ماجرای عاشقانه شروع شد. مرد زنی شوهردار را با پول اغوا کرده وادارش می کند از شوهرش جدا شود و آغاز درگیریهای مالی اش با وی و افتادنش به زندان و رهایی و ادامه رابطه و ناگهان وارد شدن رقیب و بی وفایی زن و پایان ماجرابا مرگ رفیب در جدالی نابرابر!
این همه ماجرا نیست. شاید هم کشته شدن یک فرد در مقابل مرگ دهها تن در روز به دلیل قتل و جنایت چندان خبر تازه ای نباشد . آنچه این جنایت را متمایز می سازد بی تفاوتی مردمی است که تمام این چهل و پنج دقیقه دست و پا زدن مجروح در خون تپیده رو به مرگ را دیدند و کوچکترین اقدامی برای کمک به وی ننمودند.
در ادبیات روانشناسانه این پدیده چندان نادر نیست. بکارگیری هیئت منصفه در دادگاهها نوعی تقسیم مسئولیت به نمایندگان مردم است تا مجازات مجرم بر عهده فرد خاصی قرار نگیرد و بین چند نفر پراکنده گردد. در حوزه روانشناسی اجتماعی پژوهشهای بسیاری در خصوص رفتار تماشاگران در موقعیتهای ناگوار انجام شده است. این پدیده با عنوان " لوث مسئولیت " به هنگامی رخ می دهد که جمعیت حاضر در صحنه دیگران را مسئول می پندارند و رفتار اشخاص تابعی از ضرورت حضور دیگران می گردد نه خود آنان. به بیانی دیگر حاضران در موقعیت حادثه با توجه به این قانون که مسئولیت در گروه لوث می شود ترجیح می دهند با کناره گیری از دخالت خود را از عوارض مسئولیتهای آتی دخالتشان حفظ نمایند. حتی پلیسهای حاضر در صحنه سعی می کردند با کسب تکلیف از مرکز کسانی را که در صحنه حاضر نیستند وادار به مداخله سازند بلکه با لوث مسئولیت امنیت خود را تضمین نمایند . بی تفاوتی مردم حاضر در صحنه به ضجه های مجروح رو به مرگ به حدی است که بر بالین وی می خندند و یکی چای می نوشد و دیگری با خنده های مستانه ماجرا را با لذت دنبال می کند و یکی دیگر انگار دارد بازی فوتبالی را گزارش می کند برای دیگران به تفسیر اتفاق می پردازد.
جالب اینجاست قاتل در روز بعد از حادثه در مصاحبه اش از پدیده لوث مسئولیت استفاده کرده و پلیسها و حاضران در صحنه را عامل اصلی مرگ مقتول معرفی میکند !!