۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

زنان ایرانی بیگانه با ارگاسم

           آمارهای رسمی از شیوع حدود هفتاد درصدی مشکلات جنسی و نارضایتی جنسی در زنان در ایران حکایت دارد. این حقیقتی است که عوارض آن بصورت مستقیم به چشم نمی آید اما بصورت فرعی به مشکلات بیشماری ختم می گردد که گاه نمی توان راه حلی برای آن یافت. در کلینیکم با موارد حادی از بیماریهای روانی که ریشه اصلی آن در نارضایتی و عدم ارضای جنسی است روبرو می شوم که درمان آن مستلزم هزینه و وقت فراوان است. مهمترین و شایعترین عارضه جنسی در ایران ناشی از عدم دستیابی به ارگاسم و یا ناتوانی در دستیابی به تشفی جنسی است که به شکل گسترده ای عوارض هولناک خود را در سطح جامعه ایرانی پخش نموده است. آمار بالای طلاق و اختلافات زناشویی و قتلهای خانوادگی و گرایش گسترده به اعتیاد و مواد روانگردان و شیوع پرخاشگری و افسردگی ارتباط  آشکاری با نارضایتی جنسی و بخصوص بیگانگی با ارگاسم در زنان دارد !!.
          تجربیات بالینی و نمونه های زیادی که در کلینیک با آن مواجه شده ام و نتایج حاصل از جلسات رواندرمانی در خصوص سبب شناسی اختلال ارگاسم مهار شده در زنان ایرانی علل زیر را بانی این اختلال معرفی می کند :
1- در زنان مبتلا به وسواس دستیابی به ارگاسم جنسی به عنوان یکی از علائم اصلی بیماری وسواس در آنها مشاهده می شود. آنها از لحاظ روانی قادر به تجربه ارگاسم کافی در روابط جنسی خود نمی باشند. با توجه به مکانیسم دفاعی جدا سازی عواطف و احساسات از سازمان شناختی در این افراد این  رویداد قابل توضیح و تبیین می باشد. سایر بیماریهای روانی نیز می تواند مهار ارگاسم را به دنبال داشته باشند.
2- توانائی دستیابی به ارگاسم ارتباط مستقیمی با نگاه فرد به مسائل جنسی دارد. در جامعه ایرانی به دلیل مذموم بودن سکس و پندارهای وهمی در زمینه روابط جنسی و سرکوب شدید تظاهرات جنسی  نوعی نگرش منفی نگرانه در ناخوآگاه جمعی زنان شکل گرفته است که باعث انزجار آنان از ارگاسم به عنوان نماد سکس گردیده است.
3- نگاه غالب مرد سالارانه در سطح اجتماعی و تفاوتهای آشکار بین زنان و مردان در جایگاههای گوناگون اجتماعی نوعی گریز از زنانگی و هویت زنانه را باعث شده است. این گریز از سر ناچاری و اجبار در نهایت نماد جنسی زنانگی را که همان توانایی دستیابی به ارگاسم است را تحت اثر خود قرار داده و از تجلی آن ممانعت به عمل می آورد.
4- نگاه ابزار گرایانه به زنان در جامعه ایرانی و نادیده انگاشتن نیازهای جنسی آن و تصور اینکه آنان صرفا" برای ارضای مردان آفریده شده اند به شکل مخربی روابط جنسی آنها را مورد هدف قرار داده است و بیشتر زنان با پذیرش این تفکر قالبی خود را فاقد هرگونه میلی برای احساس و درک لذت جنسی می پندارند  و آگاهانه به حذف ارگاسم در روابط جنسی خود می پردازند.
5- ناآگاهی بسیاری از مردان در خصوص جزئیات روابط زناشویی و جنسی و ناتوانی آنها در رساندن همسرانشان به ارگاسم یکی از مهمترین شکایتهای زنانی است که نیاز به ارگاسم را در خود احساس می کنند اما قادر به تامین آن در روابط با شریک جنسی اشان به دلیل ناتوانی یا ناآگاهی وی نیستند.
          تمامی موارد فوق در نهایت به سرکوب هرگونه تمایل جنسی ومهار نیازهای ارگاسمیک و در نتیجه فوران این تمایلات به شکلهای دگرگون و یا تغییر داده شده و عوارض روانی و رفتاری و بدنی و خانوادگی  آسیب زننده ای گردیده و گاه در سطوح اجتماعی با پدیده ها و گرایشات خاص فکری و رفتاری و جریانات فرهنگی مبتنی بر تخلیه هیجانی و تصعید این نیاز مواجه می گردیم. نکته آخر اینکه زنانی که قادر به دستیابی به ارگاسم نباشند در طولانی مدت به افسردگی شدید مبتلا شده و بدن آنان نیز واکنشهای غیر متعارفی به این فقدان  نشان داده و علائم سایکو سوماتیک و پیری زودرس از جمله این تغییرات می باشد.