۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

یک ثانیه عمر معادل میلیاردها ثانیه زندگی است !

این را به عنوان یک فرضیه نمی گویم بلکه از یک واقعیت عینی که حاصل حدود بیست سال کار بالینی و پژوهشی مستمر با مراجعانم است سخن به عمل می آورم. رفتار ما در هر لحظه تابع تمامی لحظات زندگی گذشته ما است. اگر اجزاء رفتاری و نمودهای ذهنی و روانی خود را به دقت در هر شرایط و اوضاعی تحلیل کنیم حاصل این بررسی چیزی نیست جز عصاره و چکیده تمامی زندگی ما. هر ثانیه از عمر برگردانی از تمام عمر ما می باشد. با این نگاه رفتار پرخاشگرانه یک مراجع با اطرافیان برگردان تکرار عنصر پرخاشگری و غلبه آن در سیستم رفتاری او در تمام طول زندگی گذشته وی می باشد. شرایط افسرده ساز خانواده بخصوص در دوران کودکی می تواند مراجع را با علائم افسردگی به کلینیک ما بکشاند. اشک ریختن مراجع در مقابل درمانگر انعکاسی از گریستن وی در تمامی طول هستی وی باشد و انتقال منفی و پرخاشگرانه و طلبکارانه یک سایکوپات ضد اجتماع با درمانگرش یا همه مردم تبلور رفتارها و شرایطی است که از کودکی با این خصوصیات با وی همراه بوده است . اگر با چنین رویکردی در جلسات رواندرمانی با مراجعانمان روبرو شویم آنگاه می توانیم از هر تولید رفتاری یا احساسی و هیجانی و ذهنی آنها در جلسه درمانی به تمامی گذشته وی دسترسی پیدا کنیم. این نکته به نقش برتر جایگاه سیستم عصبی در فرآیند تکاملی رشد آدمیان معنای دیگری می بخشد. مفهومی به قدر کل حیات روانی هر انسان از آغاز تا پایان. زندگی هر انسانی از تولد تا مرگ نوعی پروسه تکاملی به حساب می آید که با تغییرات مداوم در دامنه تجربیات و مهارتهای مغزی و عصبی شناخته می گردد. با این رویکرد می توانیم نگاهی جدید به آسیب شناسی و رفتار شناسی انسانها و حیوانات داشته باشیم بی آنکه به نقض یا رد نظریات سایر اندیشمندان و پژوهشگران حوزه روانشناسی و رفتارشناسی مجبور شویم.