هميشه در کار رواندرماني مبتلايان به مشکلات جنسي وقتي نوبت به فتيشيستها يا بت پرستان جنسي يا يادگار پرستها مي رسد با کمبود شديد تئوريهاي تشخيصي و درماني روبرو مي شويم. محض اطلاع کسانيکه چندان آگاهي از اينگونه اختلال ندارند بايد گفت اينان افرادي هستند که ارضاي جنسي را نه در شکل طبيعي آن که به گونه اي نامربوط در بخشهاي ديگر بدن يا در لباسها و ساير موارد مربوط به جنس مخالف يا موافق جستجو مي کنند. به عبارت روشنتر ليبيدو مسير اصلي خود را به سمت و سويي به ظاهر نا مناسب تغيير مي دهد. اما آنچه که در کلينيکم و در طي ساليان طولاني کار درماني با اين مراجعان داشته ام از منظري ديگر نيز قابل تحليل مي باشد. داده هاي حاصل از جلسات رواندرماني با اين بيماران اشتراکاتي در پروسه نامتعارف رشد رواني جنسي در شش ساله اول زندگيشان را عيان مي سازد که به نظر من بسيار داراي اهميت مي باشد اين بيماران انحراف از ليبيدو را در روابط اطرافيانشان با خود در شش ساله اول زندگي به نحوي تجربه مي کنند که کودکان سالم از آن مصون مي مانند. يافته هاي ما نشان مي دهد تمرکز ناقص تحريکات عادي و يا جنسي در روابط والدين يا ساير اطرافيان با کودکان و برانگيختن کنجکاويهاي جنسي در قالبي غير مرتبط با ارگانهاي جنسي و تثبيت ليبيدو در نواحي غير ژنيتال باعث ادامه اين جريان و نهايتا" در سنين بالاتر به گرايشات غير معمول و بت پرستانه و يادگارخواهانه منجر مي گردد. يکي از مراجعانم که تنها شيوه ارضاي وي بوييدن لباس زير زنانه بود در شرح حالش از سه سالگي اش مي گفت که لباسهاي زير مادر را براي تسکين اضطراب لحظاتي که از وي جدا مي افتاده با بوييدن مورد استفاده قرار داده و آرامش خود را باز مي يافته است. مراجع ديگري با چيدن موي دختران در کوچه و بازار و جمع آوري آنان و استفاده به هنگام خود ارضايي به آرامش مي رسيد در شرح زندگي کودکيش از مادرش مي گفت که وي را بر دوش خود سوار مي کرده تحريک آلت تناسلي اش بدليل تماس با بدن مادر وهمزمان در دست گرفتن موهاي بلند وي براي حفظ تعادل همراه و مصادف مي شده است.