۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

اسکیزوفرنی از یک منظر جدید

          در ایران حدود یک میلیون نفر به اسکیزوفرنیا مبتلا هستند. بیماری مزمنی که تقریبا" برای تمام عمر با بیماران همراه می ماند. مشخصترین و مهمترین علائم این بیماری توهم و هذیان است که موجب قطع رابطه فرد با واقعیت می گردد. در کلینیکم بر اساس تکنیکهای حمایتی و رفتاری با آنان کار می کنم. دارو درمانی و رواندرمانی باید همزمان باشد. حضور یک روانپزشک در تیم درمانی اهمیت زیادی دارد. البته روانپزشکی که با روانشناسها میانه خوبی داشته باشد که در واقع متاع نایابی هستند چنین حضراتی !!


در جلسات رواندرمانی با اسکیزوفرنها علامت مشترکی را یافته ام که به احساسهای خاص در منطقه پیشانی و لوپ گیجگاهی آنان است. یکی از بیماران اسکیزوفرنم این تئوری را در ذهنم شعله ور ساخت که این بیماری در نتیجه ناتوانی مغز در کنترل تصویر سازی است. ذکر این نکته خالی از موضوع نیست که مغز انسان سالم قادر به ساختن تصاویر محرکهای گوناگونی است که توسط حواس به مغز منتقل می شود. در یک انسان سالم مغز قادر به تفکیک و تشخیص و کنترل فرآیندی که نامش را تصویر سازی مغزی گذاشته ام می باشد اما در اسکیزوفرنها این عملیات به دلایلی دچار اختلال می گردد. نتیجه اش این می شود که انبوهی از محرکها واکنشهای خارج از کنترل تصویری در مغز آنها ایجاد می کند که به شکل توهم و هذیان و سایر علائم سایکوتیک زمینه بروز می یابد.


برگردم به آن بیمار بسیار مهم خودم. وقتی صدای پایی را در بیرون از اتاق درمان می شنید مغزش تصویر پایی را ترسیم و تصویر می کرد. وقتی صدای گنجشکی می آمد تصویر پرنده هم به دنبالش می آمد . صدای درمانگر هم پشت سر هم در ذهن وی تصاویر متعدد می ساخت. این روند باعث ایجاد موجی از تصاویر سازی غیر قابل کنترل در وی شده بود که نتیجه اش سردرگمی و ناتوانی مغز برای تفسیر و نتیجه گیری می شد.از وی خواستم که تصاویر را برایم نقاشی کند. نتیجه اش اعجاب آور بود. کاش می توانستم همه یافته هایم را اینجا بنویسم اما تا منتشر کردن آن در یک نشریه معتبر از این اقدام معذورم.