دو تیپ اصلی در همجنسگرایی وجود دارد: تیپ فاعل یا اکتیو و تیپ مفعول یا
پسیو. بر اساس یافته ها و مشاهدات بالینی در جلسات رواندرمانی با نگاه
روانکاوانه معمولا" تحلیلی دقیقی از سبب شناسی تیپ های همجنسگرایی به عمل
نمی آید و مورد غفلت درمانگران قرار می گیرد و بیشتر به کلیت علائم پرداخته
می شود تا تبیین اختصاصی از این تیپ ها. آنگونه که در سبب شناسی
همجنسگرایی گفته ام تغییر جریان لیبیدو و گرایش جنسی به سمت همجنس از
پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار می باشد که نقش فضای خانواده و رویدادهای
دوران کودکی و تجربیات خاص در آن بسیار پررنگ و با اهمیت می باشد.
فرآیندهای همانند سازی و ساختار شخصیتی والدین و دوری یا نزدیکی به هر کدام
از آنها اهمیت زیادی در ریشه یابی این گرایشات دارد. با توجه به یافته
های مبتنی بر پژوهشهای موردی که در طی بیش از بیست سال کار مستمر
روانکاوانه داشته ام برای اولین بار برای تبیین و قالب بندی تشخیصی عنوان
نظریه همانند سازی دوگانه را برای تحلیل و سبب شناسی تیپ های همجنسگرایی
مطرح نموده ام که درک واضحی از علت گرایش به این تیپ ها در همجنسگرایان
پرده بر می دارد.
نظریه همانند سازی دوگانه :
بر
اساس این نظریه کودکان در جریان رشد و نمو با توجه به دوری و نزدیکی به
والدین و یا گرایش به یکی از والدین به دیگری و یا وجود یا فقدان آنها و
همچنین تبادلات هیجانی و وهمی با هر کدام از والدین سازمانی از اوهام را در
خود شکل می دهند که جهتگیریهای رفتاری و روانی آنها را مشخص و معین می
سازد. همانند سازی عملی است که در جریان آن با نزدیک شدن به فردی واجد
شرایطی خاص خصوصیات روانی و وهمی وی توسط دیگری درونفکنی شده و به مرور با
تکرار و تحکیم این روابط بخشی از سازمان روانی فرد شباهتهای آشکاری با فرد
همانند شده پیدا می کند که این همانندی به بازتولید رفتارهای مشابه می
انجامد.
در همانند سازی دوگانه دو فرد واجد شرایط همانندی بصورت همزمان با درگیر
ساختن فرد دیگر در سازمان وهمی و روانی و رفتاری خود او را از مواد
ناخودآگاهی و وهمی تشکیلات روانی خود اشباع می سازند به گونه ای که به
ایجاد ساختاری ائتلافی و ترکیبی واحد در ساختار روانی و رفتاری و وهمی فرد
منجر می گردد. این ساختار با توجه به محتویات و مواد تشکیل دهنده آن با
ترکیب با دیگر بخشهای شخصیتی فرد به تولید رفتارجدید می پردازد.
در همجنسگرایی همانند سازی با والدین نقش بسیار با اهمیتی در تشخیص و سبب
شناسی ایفا می نماید. دوری و نزدیکی به والد همجنس یا غیر همجنس و تعاملات
اولیه با آنها و شرایط ابتدایی رشد در ایجاد تمایلات همجنسگرایانه غیر
قابل انکار است . نظام تمایلات آدمیان علاوه بر جنبه ارگانیک آن به عوامل
مهم دیگری از جمله به فرآیندهای تسکینی و تشویقی و تحریکی وهمی - روانی
متکی می باشد. هر گونه تغییر در مسیر عادی این جریانات به ایجاد رفتارهایی
در بزرگسالی می انجامد که می تواند از جنبه آسیب شناسی واجد معنا باشد.
همجنسگرایی تیپ فاعل:
در این نوع از همجنسگرایی که تمایلات مردانگی در آن بسیار بارز وآشکار است
فرد مایل است تا نقش اصلی را در رابطه جنسی بر عهده گیرد. در لزبین های
فاعل نفی الگوی زنانه و همانند سازی با الگوی مردانه در بدست گرفتن تحرک و
ابتکار عمل در سکس با توجه به روابط دوران کودکی آنان با والدین و بر اساس
نظریه همانند سازی دوگانه به این صورت تبیین می شود که سطح درون فکنی های
ابتدایی با توجه به وضعیت روانی و هیجانی و رفتاری و وهمی والدین تابع این
فرمول است که همانند سازی با والد مذکر خصوصیات فاعلیت را در ذهن فرد تثبیت
ساخته و همانند سازی با والد مونث با انکار تمایلات زنانگی و در نتیجه
تمایلات لزبینی همراه شده است. چنین تابلو بالینی را در زنان لزبین با
همانند سازی با پدری توانمند و مادری ضعیف و سلطه پذیر فراوان مشاهده می
کنیم. همانند سازی با چنین پدرو مادری و درون فکنی همزمان خصوصیات گاه
متضاد آنها بصورتی واحد به شکل رفتارهای فاعلانه همجنسگرایانه زنانه در بعد
از بلوغ نمایش داده می شود.
در مردان همجنسگرای فاعل روابط اولیه با والدین به شکل همانند سازی با
خصوصیات سلطه گرایانه پدر و حذف الگوی زنانه از زندگی که معادل همانند سازی
با مادر محذوف می باشد به شکل رفتارها فاعلانه همجنسگرایی دربزرگسالی
تکرار می گردد.
همجنسگرایی تیپ مفعول :
در نوع مفعول همجنسگرایی فرد با در اختیار قرار دادن اندام تناسلی و بدن
خود به دیگران در قالبی منفعلانه تلاش می کند که در قدرت فرد فاعل شریک شده
و در نهایت از تسکین و لذت ناشی از این بخشش با او شریک گردد. زنان لزبین
از تیپ مفعول با پذیرش نقش زنانگی خود در برابر لزبین فاعل با شراکت در
قدرت جنسی وی با بخشیدن بدن به دیگری به ارضا دست می یابند. با بررسی روابط
اولیه این افراد در دوران کودکی با والدین می توانیم این مدل همانند سازی
را در آنها با همانند سازی با مادر منفعل و سلطه پذیر ودر عین حال انکار
مردانگی پدر و نفی او با گرایش به همجنس مشاهده نماییم.در همجنسگرایان
مفعول مذکر همانند سازی با مادر و تثبیت تمایلات زنانه به نفی خصوصیات
مردانه منجر گردیده که تثبیت تمایلات همجنسگرایی انجامیده و همانند سازی با
پدر سختگیر و منع کننده به افزایش تمایلات مفعولانه در وی کمک نموده است
که نتیجه چنین همانند سازی دوگانه ای به حساب می آید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر