آندرس برویک 32 ساله نروژی قبل از کشتن حدود نود نفر مصاحبه ای خیالی با خودش ترتیب داده بود که از لحاظ سبب شناسی روانی و رفتاری حاوی نکاتی است که انگیزه وی را از این اقدام وحشتناک به روشنی فاش می سازد. در این مصاحبه می توان به یافته های مهم زیر در ریشه یابی این حرکت جنون وارانه دست یافت :
1- نگاه وی به اسلام و مسلمین افراطی و با رگه های هذیانی آغشته است. هجوم مسلمین به اروپا برای وی به عنوان واقعیتی دردناک تلقی شده که باید هر چه سریعتر جلوی آن گرفته شود. گفتار وی ترکیبی از واقعیت و استنتاجهای وهمی و برداشتهای غیر واقعی از بدیهیات است. چنین مکانیسمی در محتوای هذیانات افراد مبتلا به اختلال هذیانی به خوبی مشهود است. در این بیماران چهارچوب هذیانات فرد سالم و منطقی به نظر می آید اما در درون آن با تبیین های اشتباه و وهمی و غیر منطقی نوعی درک دوپهلو وفاقد انسجام عقلانی به چشم می خورد که می تواند به عنوان موتور برانگیزاننده رفتار باعث بروز اتفاقات ناگوار گردد. آنچه که در بیماران مبتلا به اختلال هذیانی بسیار مشهود است نوعی باور وسواسگونه و غیر قابل تغییر به امری است که از نظر آنان مطلق وحتمی است و دیگران به هیچ وجه قادر به ایجاد تغییر در این عقیده نیستند.
2- به باور این فرد مسلمانان با سکونت در اروپا بتدریج رویارویی با اروپاییان را پیشه ساخته و عرصه را بر آنان بشدت تنگ خواهند ساخت. اسلام ستیزی و اخراج مسلمانان از اروپا تا سال 2020آخرین فرصت اروپا برای بقا می باشد. هجوم مسلمانان به اروپا واقعیتی است که نمی توان از آن اجتناب نمود. اما اشتباه این تروریست این است که همه این مسلمانان برای نابودی اروپا لشکر کشی کرده اند و قصد نابودی فرهنگ آنان را دارند در حالیکه واقعیت بر این نکته صحه می گذارد که عواملی چون رفاه بیشتر و بهره وری از امکانات اروپا و عدم ثبات و امنیت و آرامش در کشورهای مسلمان نشین باعث گرایش آنان به سکونت در اروپا شده است و نه دلایل بنیاد گرایانه و افراطی . با تغییر قوانین به راحتی می توان حضور مسلمانان را در اروپا کنترل کرد و نیازی به لشکرکشی و اقدامات خشونت آمیز و رفتارهای خصمانه با این مهمانان نیست. اما در ذهن بیمار آندرس برویک اوهام دشمن پندارانه بشدت قدرت و انسجام یافته به حدی که با اقدام پیشدستانه و کشتن دهها نفر می خواهد از کشته شدن اروپائیان جلوگیری به عمل آورد.
3- در این مصاحبه مهاجم روانی در سخنی خود را در مقام وهمی یک منجی بزرگ قرار می دهد و از بخشیدن گناهان کسانی که به نحوی باعث حضور مسلمانان در اروپا شده اند از جمله مارکسیستها توسط خود صحبت به میان می آورد!!. در اصل این نکته اهمیت کلیدی برای آشکار ساختن محتویات بزرگمنشانه و تسلط طلبانه سازمان آسیب دیده باورها و اعتقادات هذیانی وی دارد و تشخیص ما را دقیقتر و کاملتر می سازد.
4- ولادیمیر پوتین و پاپ دو فردی هستند که موضوع همانند سازی وی قرار گرفته اند. نقطه مشترک این دو فرد کارنامه درخشانشان در برخورد با مسلمانان است. پاپ نماینده کلیسا و صاحب فتوا در حذف مسلمانان از صحنه اروپا است و پوتین نیز با کشتار بیرحمانه مسلمانان در چچن از آزمون اسلام ستیزی به زعم این بیمار بینوای پارانوئید بر آمده است. جریان همانند سازی وی نشاندهند سازمان بندی دقیق وهمی و هذیانی عملیات کشتار نود انسان بیگناه در طی سالها برنامه ریزی بوده است. هر چند افرادی نظیر آندرس برویک از بیماری روانی و اختلال جدی در سازمان ادراکی و شخصیتی خود رنج می برند اما به سادگی ملعبه دست سیاستمداران و افراط گرایان و جریانات ذینفع قرار گرفته و به عنوان مهره ای عالی به خدمت گرفته می شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر