۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

اعدام در خیابان یادگار عصر توحش

        
   هشتاد سالی از زمانی که "  ادوارد ثرندایک  "یکی از نظریه پردازان معروف روانشناسی و صاحب قانون اثر  در کنگره روانشناسی امریکا با کمال فروتنی اعلام کرد که بخش دوم قانون او که بر کاهش رفتارهای نامناسب با استفاده از تنبیه دلالت داشت اشتباه بوده است می گذرد. از آن زمان هزاران نظریه پرداز با مشاهدات و بررسیهای دقیق به تایید نظر او پرداخته اند. مجازات هیچگونه اثر بازدارندگی از جرم و جنایت ندارد و برعکس دیدن صحنه مجازات می تواند به ترویج خشونت و از بین رفتن قبح رفتارهای پرخاشگرانه در سطح جامعه منجر گردد.
          قاتل میدان کاج را که به دار آویختند به شهادت عکسها و فیلمها و گزارشهایی که به سراسر جهان مخابره گردید هزاران نفر بطور زنده نظاره گر جان دادن وی بودند. د رلحظه ای که طناب بالا کشیده شده بود جمعیت با شور و هیجان بی سابقه ای با فریادهایی از سر شادی و شعف به پایکوبی پرداختنند و از عاملان اعدام وی تشکر نمودند. در بسیاری از روزنامه ها عکس جنازه آویزان فرد معدوم با شکلی تمام قد و با هیبتی دهشتناک چاپ گردید و خاطر امت غیور از این بابت برای همیشه آسوده شد! .
         فروید در نظریه روانکاوی خود بر غریزه مرگ اشاره ای قوی دارد. بر اساس این تئوری مردمان همانگونه که به زندگی می اندیشند مرگ را نیز دنبال می کنند. تمایلات مرگ خواهانه ریشه در سازمان روانی و رفتاری همگان دارد. مشاهده مرگ دیگری دو خاصیت همزمان دارد : مشاهده گر با استفاده از مکانیسم جابجایی مرگ را به  دیگری فرا می افکند و جان خویش رهایی می بخشد وبا واپس روی به دوران توحش بشر ابتدایی رفتار غریزی بقای نوع را بروز می دهد و دوم اینکه غریزه مرگ طلبانه خویش را به ارضا نزدیک می سازد.
         در بیماران مبتلا به سادیسم جنسی یکی ار مهمترین راههای کسب ارضای جنسی ضرب و شتم و آزار شدید بدنی شریک جنسی است. حتی مشاهده صحنه های همراه با آزار و اذیت شدید می تواند به انزال جنسی آنها منجر گردد. آنها قربانیان خود را با شکنجه های وحشتناک و در بسیار موارد با کشتن تدریجی و آرام وبریدن اعضا و مثله کردن مورد رفتار قرار می دهند و به گفته خودشان لذتی وافر و وصف ناپذیر کسب می کنند.
         در بیماران سایکوپات یا ضد اجتماع نیز گرایشهای خشونت گرایانه به عنوان یکی از مهمترین علائم تشخیصی به حساب می آید. آنها برای رسیدن به خواسته های خود از انجام هر گونه رفتارهای پرخاشگرانه در حق دیگران خودداری نمی ورزند. نفع آنی و عدم توجه به نتایج عمل و رفتار از مشخصه های این اختلال شخصیتی و روانی محسوب می گردد. برای آنان نیز دیدن صحنه های خشن و مرگ دیگران لذتی معادل ارضای جنسی دارد.
          در آخر بخش کوتاهی از گفته های یکی از مراجعانم را در اینجا بخوانید :
" دیدن صحنه های اعدام و مرگ و تصادف و اجساد آرزوی همیشگی من است. توی اخبار تلویزیون  روزنامه ها همیشه دنبال مرده ها می گردم. هر چه بیشتر بمیرند لذتش برای من بیشتر است. یکبار توی خیابان یکی را دار می زدند. از یک هفته قبلش منتظر روز اجرای حکم بودم. آن شب از شدت هیجان خوابم نبرد. تمام بدنم مور مور می شد. میل جنسی شدیدی در خودم احساس می کردم. وقتی جرثقیل او را بالا کشید من دستم توی شلوارم بود. همزمان با جان دادن او من به انزال رسیدم. لذتی به من دست داد که هیچ چیز دیگر نمی توانست آن را برایم ایجاد کند!!.

۵ نظر:

bahare گفت...

كسي نمي خواهد
باور كند كه باغچه دارد مي ميرد
كه قلب باغچه در زير آفتاب ورم كرده است
كه ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهي مي شود
و حس باغچه انگار
چيزي مجرد است كه در انزواي باغچه پوسيده است
فروغ

مانی ب. گفت...

اون عکس رو بیخودی اون بالا گذاشتید. وبلاگها به عرصه عمومی تعلق دارند٬ مثل خیابانها.

NeGaR گفت...

این رو ببینید
http://vamostanad.com/1389/10/16/%D8%AE%D9%88%D9%86-%D8%B3%D8%B3-%DA%A9%DA%86%D8%A7%D9%BE-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/

از دید دیگه... همین طرز فکر شما... باز خودش جای خوشحالیه

ناشناس گفت...

كساني كه به ديدن رقص مرگ رفتند شعور پايين خودشونو نشون دادند .

خانوم میم گفت...

دکتر بذارید یه چیزی رو منم بهتون بگم. من بسیار احساساتی هستم. هنرمند هستم و خیلی زود احساساتم تحریک میشه.اگر وبلاگ منو می شناختین دیگه نیازی به این تو ضیحات نبود. من هیچوقت تحمل جون دادن یه حیوون یه پرنده یا یه انسان رو نداشتم. ماجرای مر گ ندا توی خیابون...اما این قضیه... می خوام بگم من بارها و بارها اون فیلم رو دیدم. شب به راحتی خوابیدم در حالیکه وقتی صحنه سر بریدن گروگانها رو به دست عبدلمالک ریگی دیدم تا چند روز حالم خراب بود.فردا صبحش بازم دیدم. اصلا کسی رو محکوم نکردم که چرا توی کسته شدن اون بیچاره دخالت نکرد. از داستان عاشقانه هم اطلاع درستی نداشتم که بخام به قاتل حق بدم. من برای دیدن اجرای حکم نرفتم و اصلا هم برام جالب نبود و حتی با دیدن عکسش هم خیلی ناراحت شدم... ولی اون ماجرا یه چیز دیگه بود... یه شاهکار!